خسته ..... ام ...

میدونی .... گاهی مواقع با دیدن بعضی از کامنتها و پی ام ها یادم میره برای چی و کی دارم مینویسم ..... اونوقت .....
.
.
سعی میکنم دیگه یادم نره ....
.
.
- صبح بخیر آلبن ... چرا انشایت را نمی نویسی؟ ... م.ضوعش که خیلی جالب است ....
- صبح بخیر خانم ... شما از کجا میدانید؟
- آلبن .... در وضعیت من آدم خیلی چیزها را میداند.البته دانستن واقعا کلمه صحیحی نیست. میتوان گفت ما حدس میزنیم. مطلقا همه چیز را.
- شما میتوناید آینده ام را بگویید؟
- نه اجازه ندارم.و دیگر خانم صدایم نکن این کلمه آدم را ژیر نشان میدهد ... مگر فکر میکنی من چند سال دارم؟
-من نمیدانم. ۱۸ سال؟
- این حرفت خوش آیند بود.بسیار.
- و اسم شما؟
- مرا ژه صدا کن.
.
.
.