راننده تاکسی ....

یه پسر جوون ....

مرتب حرف میزنه ....

انگار داره تو دادگاه خودشو توجیح میکنه ....

بله خانم .... منم درس خوندم .... مکانیک ..... بعد از اینکه تموم شد حال نکردم واسه کسی کار کنم ... اینطوری راحتترم .... صبح هر موقع بخوام بیدار میشم .... هر موقع بخوام میام ... میرم .... البته میخوام ادامه بدم برم فوق بگیرم و بعدم لیسانس  .....

تو خونه ما همه درس خونن .... من یکی درس نخونشون درومدم .... دو تا برادر دارم ..... یکیش حسابداری خونده .... اون یکی هم زبان ......... خواهرم هم حقوق میخونه  ........

 

(نوار اندی رو از تو ضبط درمیاره ....... یه سلین دیون فرانسوی میذلره ) ..........

شما دانشجویین؟

بله

چه رشته ای؟

کامپیوتر

بله .... خوبه کامپیوترم ....

منزلتون نیاورانه یا اونجا کار دارین؟

منزلمونه

پس طرف پونک چی کار دارین؟

دانشگاهمه

بله ... من مسافر اونورا زیاد دارم .....

اتفقا ما هم منزلوم همین شهرانه ...... 380 متر ....

بچه اونجایین؟

بله ...

شهریه دانشگاهتون چنده؟

حدود 200-300 تومن

پولداریه دیگه

!!!

ماهی؟

نخیر ترمی ....

بله ..... اونوقت هر سال چند تا ترمه؟

دو ترم ...

مملکت این همه نعمت ریخته انوقت مردم همش بیکارن ....  خاک تو سرشون کنن

؟!!!

دانشگاهتون پسرها هم هستن؟

بله

حتی تو کلاس؟

بله

خوبه دیگه

!!

ولی خدا شاهده خانم ... من مسافر دائم دارم که دخترن ........ تا خود مسیر با هم میگیم میخندیم ..... بهم میگن ... ما با تو خیلی راحتیم ....

ولی خدایی خانم دخترها شیطونتر از پسرهان ... نه؟

نمیدونم ....

نه خدایی؟ محسن بمیره نیستن؟

نمیدونم ....

ببخشید پر حرفی کردم .... مس برم دیگه؟

بله؟

می گم مستقیم برم

بله

.

.

.

میگم راستی ...................................

.

.

.

نمیدونم آیا نگاهم..... آخه من که عینک آفتابی به چشممه ....... از خودم خجالت میکشم ...... چرا این جوون اینطور خودشو تعریف و توجیح میکنه؟ ..... مگه من کیم؟ ........

.

.

.
نظرات 5 + ارسال نظر
آشووب شنبه 13 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:54 ب.ظ

سخته در مورد یکی حرف زدن وقتی..... شاید می‌خواد خودشو توجیه کنه .. برای خودش! مهم نیست مسافر کیه یا نگاهش چطوره .. اینتوری شاید زندگی راحتتر بشه! نمی‌دونم

دانش آموز یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:28 ق.ظ http://www.alwaystudent.persianblog.com

سلام شیرین عزیز چیز واقعی وجود ندارد مهممش یوه دیدن است (فلوبر). اما برای شما به عنوان یک زن نباید تازگی داشته باشد ! در بازار سیاه دوستی و عاطفه در اینجا که دختر ها از خودشان برج های تسخیر ناپذیر می سازند ظاهرا هیچ فرصتی را نباید از دست داد . یعنی مجالی برای غرور و عزت نفس و مناعت باقی نمی ماند...بزرگوار ها عقب می افتند و ریشخند ماجرا این است که حتی برای سرسخت ترین دختر ها همان کوچکوار ها فاتح می شوند و برنده

سید عدنان یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:29 ق.ظ http://soozeshgh.persianblog.com

متن نوشته قشنگ نوشتی.. ولی الان این موقع نصف شب اینجا یهو رعد و برق شدید داره میزنه..من می ترسم.. فعلا...

A-KING دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:40 ق.ظ http://a-king.blogsky.com

HAVE A NICE DAY

شروین دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:11 ب.ظ

ما که گفیتم مردم را دچار سرگردانی میکنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد