من نمیدونم

یعنی اگه حکومت عوض شه

اگه بلوز و شلوار پوشیدن آزاد بشه

اگه مانتو پوشیدن اجباری نباشه

اونوقت بازم به یه دختری که بلوز بلند با شلوار جین گشاد و روسری به شر با یه کولی که معلومه داره میره ورزش باهم گیر میدن و متلک میندازن ...

ای خدا

امروز انقدر حرس خوردم حرس خوردم .... معده و روده و خلاصه همه جام باد کرد ....

خوبه منم یه مانتوی نارنجی فسفری تنگ کوتاه چسبون  که خط شرط آدم هم معلومه ... با یه شلوار کوتاه ماهیگیری با یه عالم آرایش بریزم رو و موهام رو هم هالیلایت صورتی قرمز کنم و از بالا جمع کنم ... یه سندل یه بندی پاشنه دار هم بپوشم و عینهو فشنها تو خیابون قر بدم راه برم .... عرف میشم دیگه .... نه؟ .....

 

اه

اه ...

مردشور این مملکت رو ببره با این مردم بیفرهنگش ....

 

والا به خدا ....

نیم ساعت اومدم از خونه بیرون .... از گداو عمله و موتوریش گرفته تا بنزی و ماکسیما و کرواتی و کیف سامسونتش بهم یه چیزی گفتن .....

حالا ما یه بلیز گشاد پوشیدیم و یه شلوار گشاد و یه روسری عین بچه آدم .... آرایش مارایش هم یخ ....

نمیدونم .... چه مرگشونه ...

حالا خوبه به آدم فقط چیزی بگن ...

از دم در خونه تا خود خود فرشته که من دربست گرفتم .... یه پراید قرمز حاوی دو تا پسر جوون بیکار دنبال اینجانب بودن ....

انقده حرس خوردما .....

و تو میدونی که اگه من عصبانی بشم چه کارهای احمقانه ای ممکنه انجام بدم ....

 

نمیدونی؟ .....