یه هو
یه باره
یه دفعه
بی ناز
بی نوز
بی چک
بی چونه
ساده
عاشقانه
لطیف
سنتی
مدرن
بی منطق
منطقی
آمریکایی
کودکانه
.
.
اصلا نفهمیدم کی اتفاق افتاد ....
چی شد که اینطور شد ...
انگار دست من نبود ...
هیچ حسی بهم نگفت نرو جلو ....
هیچ وجودی جلوم رو نگرفت ....
بر عکس همه با هم هلم دادن ...
.
.
چیزی نگذشته
چه زود دلتنگش میشم ...
این چه وضعیه ...
.
.
باید خودمو جمع و جور کنم ...
تو فکر میکنی پایان این شروع عجیب هم عجیب باشه ؟ ...
تو فکر میکنی ممکنه پایلنی نداشته باشه؟
.
.
.
من فکر نکنم ....
عاشق چشماشم .... چشمهای خوابش ... با مژه های مرتب ...
تازگی ها خودم هم از خودممیپرسم شیرین ! تو مطمئنی که دختری؟
من که نفهمیدم چی شد!
شیرین تو مطمئنی دختری؟
من مطمئنم هستی.
ای بابا اینجا چرا بعضی کامنتا عجیب غریب میشه؟ تازه یه کامنت هم که نمیشه بیشتر گذاشت! اون بالاییو دوباره می ذارم.
"راستی هیچ حواست هست که مصادف با پست قبلی این وبلاگت یه ساله شده؟! تبریک
راستی چند روز پیش بوسیله این لینک گوشه یه میل برات فرستادم .. رفت به یه آدرس رو یه سرور عجیب غریب! نمیدونم چکش میکنی یا نه!"
سام شیرین جان از آشنایی با تو و این بلاگ زیبات خیلی خوشحالم به امید ارتباط بیشتر دوست من
سلام...عشق که دختر و پسر نمیشناسه عزیز.......همیشه عاشق باش:)
هر امکانی وجود داره ...