سلام ...
امروز با تبس رفتیم بدوویم و بعد رفتیم کوه ... همون کوه دارآباد خودمون ...
هوا سرد بود ...
سوز میومد ...
طبق معمول از این بچه بسیجی ها هم بودند و یکیشون به من تذکر داد که خانوم یقه ات رو بپوشون ...
میخواستم بگم تو چشماتو بپوشون ..
اه
تو کوه هم دست از سر آدم بر نمیدارن ...
برگشتنی هم یه صبحونه عالی زدیم تو رگ ...
راستی یه چیزی بگم بخندی ...
دیروز که رفته بودم استخر وقتی از اون حوضچه آب یخ اومدم بیرون شروع کردم ورزش کردن .... تبسم هم واسه تفریح باهام همراه شد ...
یه هو یکی از این خانومهایی که وقتی وارد جکوزی میشن آب جکوزی یه هو خالی میشه .. . اومد طرفم و گفت : عزیز دلم , مامی جان ( اینش منو کشته بود) نباید اینقدر شل ورزش کنی .. ببین باید اینطوری کنی ... و در حالی عضله هاشو منقبض میکرد میگفت که یعنی شل نباش ...
یه نگاهی به هیکلش انداختم که وقتی راه میرفت زمین میلرزید ... انگار که دستم رو خونده باشه .... گفت : فدات شم .. مامی جان دستت رو بکش اینجا ... و به رونش اشاره کرد ... من گفتم بله ... مشخصه .... همش عضله است .... ولی اون اصرار داشت که من حتما با دسم حس کنم که چقدر ورزشکاره ....
با نوک انگشت اشاره ام , انگار که بخوام با احتیاط به چیزی نزدیک شم زدم به رون پاش ... دستم رو گرفت و گفت نه مامی جان ... و دستم رو محکم کشید رو رون پاش ... لبخند زدم و گفت بله .... حق با شماست .. آرزو میکردم که بی خیال من شه ...
تبس میخندید انگار مثل دوره بچه گی از اینکه من گیر کرده ام داره کیف میکنه ....
خلاصه انقدر گیر داد که آخر سر دوتایی رفتیم دم در سونا خشک – توی اون گودی ... قایم شدیم ..
تازه این یه نمونشه ....
اگه بدونی از دست این خانوهای مسن که تو استخرن چی میکشم ... مخصوصا اگه تنها باشم و تبس نباشه ....
وای ...
خدا رو شکر که مادر بزرگ من اینطوری نیست ... و بر عکس ... کلی باید نازشو بکشی تا فقط جواب سلامتو بده ....
در ضمن فردا هم قراره بریم ... البته اگه .... اگه رامون بدن ... ( بر و بچ داراباد رو میگم ) .....
نمیدونم چرا انقدر انرژی دارم .... همش دلم میخواد برم ددر ...
یکی بیاد با من بریم ددر ...
یعنی یکی بیاد منو ببره ددر ...
هیج کی ؟ ...
خب خودم تنها میرم ...
سلام شیرین جان
حالال من از این بسیجی ها چیزا دیدم که این که چیزیش نیسستت
این خوبشه
خوببب خوبهههه
امیدوارممم بازم از این خاطرات برامون بنویسیی
هر وقت نوشتی بازم منو صدا کنی خوشحال می شمم
خوب می نویس
منم عاشق مطالب خوبم
به امید دیدار دوباره ی تو
موفق باشی
سلام.
میخوای با هم بریم ددر:))
خوشالم که بازم فوران انرژی شدی.. فردا ددر میتونی تخلیشون کنی :دی