اگه خداوند لطف کنه و منو از رو زمین برداره ... بسیار ازش ممنون میشم .... آخه اینم شد زندگی؟ سوتی پشت سوتی ....

یه مدت شرکت نبودم ها ...

این امیر علی فضول .... اومده همه کاسه کوزه مار و به هم ریخته .... ایش ....

بچه هم انقدر تغس میشه ! (تقس رو درست نوشتم؟)

طفلکی بابام شکه شده .....

آخه تقصیر من نیست که ... اگه چیزهایی که به نظر من خلاف نیست .... به نظر این بابا جونم هم خلاف نباشه ... مشکلمون حل میشه ...

 

 

 

 

 

عاشق که شدم

دنیا یه بادکنک بزرگ قرمز شد و هوا رفت

اونقدر بالا و بالا رفت تا چسبید به خورشید و ترکید

حالا مواظبم این وفعه یه نخ به سر دنیا ببندم

که خیلی بالا نره

میترسم این بار یا گم شه یا بترکه ...

 

 

 

همه میرن جلو پنجره تا مردم رو ببینن .... آسمون رو ببینن خیابون رو ببینن .... یه کم دلشون باز شه

ولی این پنجره من خیلی عوضیه

هر وقت میرم جلوش

فقط خودمو نشون میده

دیگه حالم داره از ریخت خودم به هم میخوره! ....

شل سیلور استاین ...

این بچه ... کم کم داره منو عاشق خودش میکنه ها ..... آهای بچه ... با تو ام ...... کمتر منو عاشق خودت کن .... آخه گناه دارم ....

 

نظرات 5 + ارسال نظر
عیسی دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:40 ب.ظ http://soozeshgh.persianblog.com

ای امیر علی فضوللللللللل... چیکار کرده حالا ؟ .. من شل سیلور استاین رو خیلی دوس دارم

[ بدون نام ] دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:42 ب.ظ

بالها تو وا کن
آخه میگن : عشق به شکل پرواز پرندست

علیرضا سه‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:05 ب.ظ

پس اعتماد به نفست کو ؟

هیچ چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 06:40 ب.ظ

چقدر با این کلمه سه حرفی بازی میکنی...

حامد پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:38 ق.ظ http://naturalist.4t.com

سر خود را بلند کن و به آسمان نگاهی کن...
ستاره را در اوج ببین
و با خود زمزمه کن :

ستاره آنقدر از زمین فاصله گرفت که
دیگر نیفتاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد